مسابقهی شب یلدا : اگر امشب…

از همهی شرکتکنندهها، رای دهندهها و… تشکر میکنم و یلدای همگی مبارک =)
جملهی برگزیدهی مسابقه از سیدو :: به شام مفصل با همه اعضای خونواده ، واسه زندگی ازشون تشکر می کنم و میریم میخوابیم قبل خواب به همه کسایی که دوسشون دارم فکر می کنم.
———————————————————————–
اول از همه شب یلداتون مبارک! ♥
بازم یه مسابقهی جذاب دیگه که همّه میتونن توش شرکت کنن…!
اگه بدونید که امشب، واقعا آخرین شب عمرتونه؛ چی کار میکنید؟ یا بهتر بگم چی کار دوست دارید بکنید؟
اول از همه 30 ثانیه فکر کنید؛ بعد برید پایین این صفحه و هر چی که به ذهنتون اومد در یک جمله بنویسید.
مردم به جملتون رای میدن و جملهای که بیشترین رای رو بیاره برندهی مسابقه میشه. به برنده هم به رسم یادبود یه جایزهی خوشگل میدیم 🙂
› به بقیه رای بده | فارسی بنویس | ایمیلت رو وارد کن | حداکثر یک جمله
شاید خوشحال بشم که دیگه دغدغه صبح را ندارم احتمالا می خوابم تا خواب به خواب برم !
۴۵ رای
میرم خونه ی مادربزرگم
به شام مفصل با همه اعضای خونواده ، واسه زندگی ازشون تشکر می کنم و میریم میخوابیم قبل خواب به همه کسایی که دوسشون دارم فکر می کنم.
۶۷ رای
انسانیت فراموش شدمو زنده میکنم! حتی با غذا دادن به یه گنجیشک کوچیک تو سرمای زمستون، تا وقتی میمیرم لا اقل لحظه های آخر عمرم به خودم بگم به یه موجود زنده کمک کردم
میرم رو سایت تعاون که بیش از دو ساله ثبت نام کردم واسه کار یک کامنت میزارم که ما مردیم دیگه کار نخواستیم بعدش به این فکر می کنم که مردن هم خرج داره هاااااااااااا ای وای من
۴۷ رای
تا میتوانستم از اخرین لحظات عمرم برای گریه به حال آخرت خودم بهره میبردم
اولین کاری که میکنم میرم وهزار بار بردستان گرم مادرم بوسه میزنم وازش میخوام که سرموروسینش بذارم ودستای گرمشو تودستای سرد وبیجان خودم بگیرم ازش میخام که محبتشو نثار بچه ام کنه وازش نگهداری کنه
همه را حلال می کنم و طلب مغفرت می کنم و کارهای خوبم را ادامه می دهم که مسلماً خدمت به دیگر بندگان بهترین کار می باشد و در فرصت کم خوشحالی و امیدوار کردن دیگران خیلی با ارزش است.
دیگه در این مدت کم کاری نمی توانم انجام دهم غیر از پناه بردن به رحمت خداوند.
خیلی سعی کردم زندگی کنم.
دیگه فکر کار گیرآوردن رو از سرم بیرون می کنم و میشینم با خیال راحت یکی از فوتبالای مورد علاقه ام رو نگاه می کنم ! بدون هیچ دغده ای !
میرم پیش همسرم.
که ه ه ه ه ه ه؟؟؟
خوشحال میشم…ازینکه به وصال عزیزی میرسم که ۴ سال پیش از دست دادم…
طعم فراق ..سخت،کام منو تلخ کرده…مرگ برام شیرین خواهد بود…
مثل همیشه زندگیمو می کنم ، همیشه برام آخرین روز بوده…
گوشیمو میزدم به شارژ تا فول شارژ بشه، تو مسیر رفتن به اون دنیا بتونم توییت کنم .
سعی میکنم خیلی عادی باشم و رفتارم مثل همیشه معمولی باشه!
فقط موزیک گوش میدادم
هرچی پول دارم جم میکونم و میرم هر چقدر تونستم آی پد میگیرم بد میرم تو اوتاقم و همه ی آی پد ها رو میریزم رو خودم و منتظر میمونم تا بمیرم.
میرم همون کافهی همیشگی، پیش همون دوستای همیشگی، همون سفارش همیشگی و همون حرفا…
چیزای «همیشگی» مثه خونهی آدم میمونه.
والا نمیدونم شاید هیچ کاری نشه کرد ولی حسرت این همه وقتی که از دست دادمو میخورم بعدش به خودم میگم پشیمونی هیچ فایده یی نداره از تمام دوستام هم خداحافظی میکردم
تمام لحظه هایم را به نماز میگذرانم و وصیت نامه ام را تنظیم میکنم اگر چه به قول حدیث ، مؤمن شبی را نمی خوابد جز آنکه وصیت نامه اش زیر بالش اش باشد
میرم پیش دوستام ، دست همو میگیریم و به هم قول میدیم هیچ وقت همو فراموش نکنیم !!!:)
زندگی پر فراز و نشیبی داشتم ، یه روز شاد یه روز غمگین غمگین ! ولی روز آخری رو دوست دارم فقط شاد باشم و از آخرین لحظات لذت ببرم
یه قهوه درست میکنم دستگاه رو روشن میکنم و The Legend of 1900 پلی میکنم و آخرای فیلم لبخندی روی لبم میارم و چشام و میبندم و منتظر میمونم.
میرم راحت میخوابم و از خدا تشکر میکنم که دیگه فردا قرار نیست برم مدرسه
۴۰ رای
من هرروز که از خواب بیدار میشم فکر میکنم که روز آخره امشب هم با خوشحالی در کنار عشق زندگیم(همسرم) خواهم بود.حتی از آخرین ثانیه زندگی هم لذت خواهم برد.کاش همیشه سعی کنیم هم خودمان از زندگی لذت ببریم هم بگذاریم دیگران از زندگی لذت ببرند.بعد هم میرم پیش خدای خوبم که همیشه مواظبم بوده.
سعی میکنم بدون کینه از بقیه بخوابم.
با تمام وجودم به نامزدم و به خانوادم عشق می ورزم
یه پیام مینویسم بعد send to allمیکنم
(خداحافظ ستی…خداحافظ زندگی….!)
وقتی مردم همه میگن دمش گرم!
خدا بیامرز میدونسته میخواد بمیره!!!
رژیمم رو بیخیال میشم و یه پیتزای بزرگ و یه ناچو با پنیر اضافه سفارش میدم و یه تک نوازی پیانو و منتظر زنگ آخر میشم….
میرم پیش کسی که دوسش دارم و تا آخرین لحظه عمرم پیشش می مونم
با پسر کوچولوم تا وقتی که خوابش ببره بازی میکنم. بعد میخوابم. بعد هم میخوابم. مطمئنم خوابم میبره.
تا صبح بیدار هستم ……………………………….
شب که قراره بمیری!
کاری قرار نیست بکنیم هرکی هرچی بگه دروغه.ثانیه ها/دقیقه ها/ساعتها /روزها/هفته ها /ماه ها/فصل ها/سالها گذشتند قدر ندانستیم مطمئن باشیداین هم خواهدگذشت کاری نخواهیم کرد جزشکر خداوند یگانه را حداقل این لحظات اخر بقول شما
همهی بدهکاریهامومیدم وازهمه حلالیت میطلبم ووصیتمومینویسم وسعی میکنم ازثانیه های آخرحداکثراستفاده روببرم.
همین که پیش پدر و مادرم هستم واسم کافیه..
در مسابقه بغبغو شرکت می کردم شاید آخر عمری برای اولین بار برنده می شدم به هر حال ما که زندگی نمی کنیم فقط بیخودی زنده ایم
۴۲ رای
به اونی که دوستش دارم میگم که دوستش دارم!(حالا نگفتم هم فرقی نمیکنه!)
زنگ میزنم به داداشم تا قبل از مرگم صداشو شنیده باشم!
غرورمو می ذاشتم کنار و میرفتم به بابام می گفتم که باباجون خیلی خیلی دوست دارم!! تا بعد مردنم تازه بفهمه ۱۸ سال با چه جونوری زندگی می کرده!!!چون همیشه به خاطر لج بازی هام فکر می کنه اصلا دوسش ندارم!!! اگه بگم که دوسش دارم و بعدش بمیرم…!!!
۲۲ رای
فقط باخیال راحت تخمه میشکستم.
………..!!!!!!!!
دخترک یتیم همسایمون همیشه دوس داره بابا داشته باشه . میبوسمش و بهش قول میدم که تا اخر دنیا باباش هستم و هرشب براش پیتزا میارم..
۳۲ رای
ba miram pishe kasayi ke doseshon daramo hesabi dar kenareshon khosh migzarondam
دوست دارم اون لحظه بیش عزیزم بازم
کامپیوتر و موبایلمو فرمت میکنم (:دی)
اکانتامو دی اکتیو میکنم
با تمام پولام میرم بهترین سیستم رو زمین رو میگیرم ، فار کرای ۳ رو با نهایت کیفیت تموم میکنم، بقیشم با مامان و بابام و خواهرم میگذرونم
میرم رو تخت خوابم و تا آخر شب با آیپدم feildrunners 2 بازی میکنم و به جنتی فکر می کنم که آیا امشب هم با ما میاد اون دنیا؟؟
پایان نامم رو با خیال راحت میذارم کنار و به همهی اعضای خانوادم میگم خیلی دوسشون دارم !
دقیقا مثل یه مسافر کارهایی رو که قبل از سفر باید انجام داد رو انجام میدم
تا جایی که وقت باشه کاری میکنم که حداقل بین مردم به آزار و اذیت و مزاحمت معروف نشم و …
زنگ میزنم به تمام اهل خانواده تا صداشون رو بشنوم.اگر نزدیک باشند میرم به دیدنشون.بعد میام خونه رو قبله وای میایستم تا لحظه مرگ با خودای خودم نجوا میکنم.وازش می خوام گناهام رو ببخشدو مرگم رو اسون کنه.
یه عمروقت داشتی ولحظه ی اخربه یادعبادت باخداافتادی؟؟!
اینقدر با خونوادم می خندم تا خوابم ببره . . .
اینقدر با خونوادم می خندم تا بمیرم:d . . .
توبه میکنم
از بدی هایی که کردم
حلالیت میطلبم از انسان هایی که اذیت کردم
عزیزانم را میبوسم و میگویم دوستشان دارم
تا وقتی که بمیرم می نشستم فکر می کردم روز آخر زندگیمو چطوری سر کنم.
وصیت نامه سیاسی الهی حضرت امام رو دانلود می کنم و شروع می کنم به خوندن…
میرم به کسی ک گفت دوسم داره اما خیلی زود فراموشم کرد یک سیلی محکم میزنم تا حساب دستش بیاد…
زیبا ترین کلمات را به کسانی که دوستشون دارم میگویم مثل همه شما که این متن را می خوانید و دوستتون دارم
زنگ میزنم به همه آشناها و ازشون حلالیت میگیرم همین
حلالیت از اونایی که یه روزی ناراحتشون کردم………..
۳۱ رای
آهنگ های مورد علاقمو با هدفون گوش میدم و لذت میبرم
مطمعنی؟؟؟
من همیشه وقتی سال داره تحویل می شه و سال نو میاد سعی می کنم در حال قرآن خوندن باشم. اون لحظه که سال تحویل می شه احساس واقعی پایان دنیا رو با قرآن تجربه می کنم .اگه زمانی هم دنیا بخواد به پایان برسه دوست دارم در کنار خونوادم و در حال قرآن خوندن باشم.
اگه شبه آخر عمرمم بود فرقی نمیکرد از زمانی که عشقم رو از دست دادم، مردم.
خیلی ناراحت شدم…فکرشونکن!
۱۵ تا دفترچه که توش همه چی رو نوشتم رو آتش می زنم و به مامانم و بقیه میگم همونطور که قرار بود میرم خارج برای ادامه تحصیل و من تمام می شوم انگار هرگز نبوده ام…
چی کار می کردم ؟! چی کار میشه کرد تو این دنیای وحشی!؟ منم مثل خیلی های دیگه زودتر می خوابیدم تا در آغوش رویام بمیرم.
شاید…!
سعی می کنم دل همه اطرافیانم را بدست آورم و همه را شاد کنم.
دل منم؟؟
یه بسته شکلات خوشمزه می گیرم، توی خیابون راه می افتم، به هر بچه ی کوچولویی که می رسم، با لبخند یه دونه شکلات بهش می دم.
وقتی مادرم به خواب رفت، میرم کنارش می شینم و فقط و فقط زل می زنم به چشم و صورتش. همین
یه خواب آسوده و خدا رو شکر میکنم که دیگه صدای ونگ ونگ این بچه همسایه پایینی رو نمیشنوم …
میرم از عابر بانک دویست تومن میگیرم میرم همشو بستنی و تخمه و از این جور چیزا میخرم بعد همشو میزنم زیربغلم میرم میشینم پیش قبر مادرم و با خودم زندگیم رو مرور میکنم و همزمان هم اونا رو مصرف میکنم . اخه اونجا یه ارامش خاصی دارم .
الان که فکرشو میکنم میبینم:
با تنهایی خودم سر میکردم، آخرشم با چند تا قطره اشک روی صورتم میمردم.
وقتش که برسه رو دستِ خدا سنگینی نمیکنم!
اگه امشب آخرین شب عمرم باشه ، میرم اول مادرم رو بعد دست پدرم رو میبوسم بعدشم میریم با بچه ها بیرون شهر صفا صیتی .!
یه دل سیر مادرم رو بغل میکنم و میبوسم.
دنیل رو دیدم. با کیسان بازی هام رو کردم.
دوست داشتم چند دقیقه پرنده میشدم و پرواز میکردم.
میرفتم زیر این آخرین بارون پاییزی قدم میزدم.
یه لاوربوی نامی رو میبوسیدم.
فوژان (خواهرم) رو میدیدم، بغلش میکردم و بهش میگفتم چقدر دوستش دارم.
پنج دقیقه پسر میشدم و سر پا جیش میکردم.
یه موخیتو میخوردم.
یه تیرامیسو میخوردم.
یه نارنگی…
میرفتم لب دریا و طلوع خورشید رو هم میدیدم.
کل شب رو همینطوری با رویاهام و علایقم میگذروندم.
فکر میکنم..قدم میزنم..حسرت میخورم…..به فردایی که هیچوقت نیومد
اول یک عالمه میخوابیدم و بعد که بلند شدم زنگ میزنم معلم ریاضیم و میگم من سر قولم بودم و واسه شنبه خوندم…….برو خِر ازراعیل رو بچسب………
🙂 🙂 🙂 🙂
miram soraghe khaharam tahereh behesh migam chera in dorogh ha ra be shoharam gofti .bad migam az inke nazashti madare nazaninamo 3 sal nabinam hich vaght nemibakhshamet omidvaram khoda azat nagzareh madaram 3 sal pish az donya raft bedone inke man bebinamesh
سریع بلند میشم میرم دستشویی !!!!!
واقعا!! چه فکرخوبی!…
همسرم رو تا آخرین لحظات محکم محکم بغل میکنم و بهش میگم دوستت دارم 🙂
به کسی که دوستش دارم و نمیتونم بهش بگم میگفتم که در تمام این مدت دوستش داشتم و فقط به اون فکر میکردم
من میرفتم وسط کوچه مینشستم وبا نمام مردمی که رد میشدن یلدارو جشن میگرفتم واین جوری روزاخر عمرم باهمهی مردم دنیا دوست میشدم
جالبیش اینه که کوچه ی دنیا رویی دارینا…
اونورا متری چند هس؟؟:d
میرم به همه ی کساییکه ناراحتشون کردم زنگمیزنم بعداز کسانی که دوسشون دارم خداحافظی میکنم میرم یه فیلم خوب می خرم البته با پفک وچیپس و……..
میرم پیش ادم وحوا ازشون می پرسم که اون همه میوه اونجا بود
شما رفتید سر همون که نباید می رفتید
میدونی چرا اونا اینکارو کردن؟؟
چون بابا بالا سرشون نبود
اگه بود نمیرفتن
عوضش شیطان بالاسرشون بود!!!
اقا به این میگن سایت این سایت هستش بقیه سایت ها که تو نت هستش همه افتابه هستش به این میگن سایت عجب سایت باحالی هستش دمت گرم داداش سایت خیلی با حالی داری ممنون از اموزشاتت
با خودم فکر میکنم که چرا قبل از مرگم به فکر زندگی نبودم؟
به آرزو هام فکر می کنم . . .
تا میتونم میگیرم generals zero our و lord of the rings 2 بازی میکنم
اول از همه ازمامانم حلالیت می خواهم بعدش میرم در اغوش دوست خوبم مبینا تیموری میگیرم می خوابم بدون دغدغه ی صبح روز فردا اخه میدونید من یک بچه ی سر طانی هستم که ازم قطع امید کردن وتا دو سه ماه یا شاید هم تادوسه روز دیگه هم زنده نیستم
من! اول از همه همه چیز ام را تقسیم میکنم و میخوابم تا آرام بروم اون دنیا پیش بقیه
باید بگم که من ظرفیت این جور خبرا رو ندارم و اگه بشنوم سه تا سکته باهم میزنم و فک کنم که به این حالت ناگهانی میگن مرگ زودرس
به همسرم می گفتم بره خونشون…
دوست ندارم صبح پاشه ببینه مردم زهره ترک شه 🙂
اگه بشنوم که دارم میمیرم سعی میکنم سواب های بیشتری بکن
ثواب باس نیست باث هستش
خوشحال میشم دارم میرم پیش خدا
به ارزوی قلبی ام می رسم:دیداریگانه معبودهستی!!